رمان «زنی در آینه» در سال 2018 م. توسط ربکا جیمز به نگارش درآمد و در سال 1398ش. توسط نسترن ظهیری در نشر ققنوس ترجمه و منتشر شد. رمان «زنی در آینه» با ژانر ملودارم، رازآلود، دلهره و تریلر تلاش دارد، حس هراس و وحشت را در خوانندگان خود تهییج کند. «زنی در آینه» رمانی ناتورالیستی است که در چرخه جبر اجتماعی گرفتار شده و سرانجام با تم فمنیستی به حیات خود پایان میدهد.
درونمایه و مضمون اصلی «زنی در آینه» از رمان «جین ایر» نوشته «شارلوت برونته» برگرفته که در ادامه نویسنده نیمنگاهی هم به فیلمهای سینمایی آلیس در سرزمین عجایب و راپانزل دارد. ربکا جیمز با استعمال بخشهای جذاب هر یک از این رمانها به گرهافکنی و تعلیق در رمان خود میافزاید اما درنهایت منجر شده این اثر به یک اثر کپی شباهت پیدا کند تا یک رمان مستقل.
محوراصلی داستان زنان قربانیِ در فاصله زمانی جنگ جهانی دوم(1947) تاکنون(2018) است، تلقیهای متفاوت از امواج فمنیست. طرح اصلی رمان زندگی دو زن به نامهای آلیس میلر و راشل رایت را حکایت میکند. همچنین خرده داستانهای مانند حضور ائرن در کنار راشل، زندگی ماری کاترین سینت به عنوان روح محصور در خانه و غیره نیز برای خلق حس خوف و ترس به رمان افزوده شده است.
در بدوامر، رمان با زندگی آلیس میلر دختر نوجوانیِ که با نگاههای تحقیرآمیز از خانواده رانده و به مدرسه شبانه روزی تبعید شده، آغاز میگردد. کسی که به دلیل اهانتهای شدید شخصیتی از سوی والدیناش، به دنبال آرامش جایی بیرون از خانواده میرود و به همین سبب دچار لغزشهای متعدد میشود. آلیس میلر پس از مدتی به عنوان معلم سرخانه وارد عمارت «وینتربورن» شده و تربیت فرزندان ارباب خانه (کاپیتان جاناتان دوگری) را تنهایی بهدوش میکشد. نویسنده با ترسیم چهره مظلوم و ستمدیده از شخصیت میلر سعی دارد حس ترحم و دلسوزی در مخاطب را برانگیزد و بدین شیوه او را تا انتهای داستان با خود همراه کند. ربکا جیمز در قسمت زندگی آلیس میلر دست به تعلیق و ابتکار چندانی نمیزند و تنها به برداشت آزاد از داستان جین ایر و تغییر پایانبندی داستان بسنده میکند.
جین ایر نوشته شارلوت برونته درباره زندگی دختری به نام جین است که در کودکی مادر و پدر خود را از دست میدهد و پس از ناملایماتی که از بستگان نزدیکش میبیند به پرورشگاه سپرده میشود و در محیط خشک و خشن پرورشگاه بزرگ میشود. او سپس با سمت معلمی به خانهای اشرافی میرود، ارباب خانه (آقای راچستر) به تدریج به او علاقهمند میشود، ولی جین میفهمد که او قبلاً ازدواج کرده و همسر او که حالا دیوانه است در طبقه بالا همان خانه زندگی میکند. جین که دل شکسته میشود از خانه میگریزد و کشیشی با خواهرانش او را بیهوش مییابند و از او نگهداری میکنند و کشیش کمکم به جین علاقهمند میشود، ولی شبی (در ذهن خود) صدای راچستر را میشنود، سپس به دنبال او میرود و میفهمد که همسر دیوانه راچستر خانه را آتش زده و راچستر در حال نجات دادن او بینایی خویش را از دست دادهاست. سرانجام جین نزد راچستر میرود و با وی ازدواج میکند و پس از مدتی بینایی راچستر باز میگردد و آنان صاحب یک پسر میشوند. پایانبندی که در داستان زنی در آینه با مرگ آلیس میلر تمام میشود.
نویسنده در نیمه نخست داستان تنها به ترسیم چهره تحقیرآمیز و رقتآور از زنان و نشان دادن خانواده در حال اضمحلال و فروپاشیده بسنده میکند. سرانجام خانه که باید محلی برای حل مشکلات و مأمنِ کسب آرامش و سکون برای اعضای خانه باشد، به جهنمی تغییرناپذیر بدل میکند که تنها راه نجات از آن به زعم نویسنده فرار از این دیستوپیا (Dystopia) است.
جیمز پرسوناژ (personage) آلیس میلر را در روند داستان بهخوبی میپروراند، بطوری که درپایان خواننده با شخصیت احساسی، ظلمپذیر، بیثبات و منفعل آلیس ملازم شده و آن را میپذیرد. آلیس تبلور یافته در رمان، از شخصیت جین ایر در رمان «برونته» شکنندهتر و پذیراتر است چراکه او حتی قادر نیست از سرنوشت محتوم خود فرار کرده و دست به تغییر شرایط زندگی خود بزند، اما جین ایر همچون یک قهرمان خود سرنوشتش را به دست میگیرد و تن به جبر اجتماعی نمیدهد.
نویسنده با بازگشت به قرن 18.م و فضاسازی دوره گوتیک، عمارتی همچون کلیسایی نوتردام را ترسیم میکند. کلیسای که برای راندن شیاطین از خود به ساخت مجسمههای گارگویل روی میآورد؛ اما در واقع به محل سکنای آنها بدل میشود. عمارت وینتربورن نیز به محلی برای سکنای «ماری کاترین سینت» مبدل شده است که تلاش بر انتقامگیری از زنان این عمارت دارد. نویسنده با تشریح فضاهای اکسپرسونیستی و گوتیک تلاش دارد به ایجاد رعب و وحشت داستان اضافه کند، اما تنها به شمایل نگاری گوتیک اکتفا میکند و از پرداخت روح حاکم بر این دوره باز میماند. نویسنده پیرنگ اصلی خود را بر پایه گرهگشایی و کشف رازههای یک خانواده در سه نسل قرار میدهد و او را وارد لابیرنتی از معماها و ترس میکند.
جیمز در بخش دوم رمان خود زندگی «راشل رایت» را نقل میکند. زنی از نسل سوم خانواده که به دنبال کشف اسرار خانوادگی خود بر میآید اما درنهایت به سرنوشت دیگر زنان خانواده مبتلا میشود. راشل زنی برخاسته از موج سوم فمنیست که داعیهدار استقلال و پیشرو در دنیایی مدرن است. زنی که زندگی مستقل را بدون مردان برای خود تصویر میکند اما در نهایت به حمایت آنها نیازمند است. راشل زنی کنشگر و اکتویست است اما او نیز نتوانست خود را از سرنوشت مرگ رهایی ببخشد، چراکه او نیز مانند سایر زنان جهان باید تن به جبر اجتماعی ظالم دهد.
رمان با تم غلیظ فمنیستی، برآن است زنان را به موجوداتی قربانی بدل کند. نویسنده به دنبال قبولاند این مطلب به خواننده برآمده که زنان با سپری امواج متعدد فمنیست هنوز آنطور که باید و شاید به خواستههای خود دست نیافتهاند و تنها نحوه بهرهکشی از زنان در طول تاریخ تغییر یافته است. نویسنده دنیایِ زنان را دنیایی نهیلیستی، سیاه، چرک، ظالم و نابرابر نشان میدهد که دست آخر تنها راه رهایی از این شرایط را مرگ بیان میکند.
ربکا جیمز قبل از آنکه نویسنده تمام وقت شود چندین سال در صنعت چاپ فعالیت داشت، و اکنون نویسنده هشت رمان است که با نام مستعار نوشته شدهاند. نویسندهای استرالیایی الاصل که با نوشتن این رمان دست به نقد سیاستهای پروتالیایی انگلستان میزند. ربکا جیمز، با روایت دانایی کل خود را در روند داستان بدون سوءگیری مینمایاند اما در ماورای داستان به نقد جامعه بریتانیا از دوران جنگ جهانی دوم تاکنون و ظلمی که برله زنان روا داشتنه اند، میپردازد. وی با مخاطب قرار دادن زنان انگلستان در داستان رفتار و سیاستهای جوامع لیبرالی را به چالش میکشد و ظلم وارد شده بر زنان را روال ثابت در این جوامع میداند که تنها در پسِ نقاب تزویر پنهان شده است.
«دکتر نسترن ظهیری» ترجمه کتاب «زنی در آینه» را بر ذمه خود داشته و آثار دیگری همچون وکوهستان به طنین آمد، خدمتکارها، وصیت ها و غیره را نیز در کارنامه خود ثبت کرده است. آثاری که بعضاً از مضمون و محتوای فمنیستی برخوردار است که این میتواند از دغدغه فمنیستی ایشان نشأت گرفته شده باشد.
در رمان «زنی در آینه» ورود ربکا جیمز به فضای ماورایی از نکات برجسته و قابل تأمل بهشمار میآید. نویسنده با زیرکی و ظرافت میکوشد؛ وجود ارواح را در زندگی مردم عادی جلو دهد و به آنها چهره واقعی و ملموس بپوشاند. پرداختن به داستانهای با مضمون جادوگری، ارواح یا اجنه موید توجه و علاقه داستان پردازن غربی به قصههای ماورایی است. نویسنده در روال داستان برای ارواح اختیاراتی ورای تصور قائل است که باورپذیر بودن آن را برای مخاطب خطیر میکند.
رمان زنی در آینه با التفات به ادبیات گوتیک در نگارش؛ دست به اعراض از مطلق دانستن عقل و توجه به بخش ناخودآگاه وجود و جنبههای تاریک درون انسان را میزند. رمان در ژانر وحشت ماوراطبیعه جا میگیرد چراکه برای پیشبرد داستان خود از معارضه پرسوناژهای (personage) داستان با روحی درون آینه، بهره جسته است. نویسنده با بستر رئالیستی به خلق حوادث و وقایع غیرطبیعی میپردازد، تا از این طریق بتواند به ژانر وحشت قرابت یابد. رئیس انجمن رماننویسان انگلستان در توصیف این کتاب نوشته است: «آنقدر ترسناک که مو را بر تن سیخ میکند»، اما از نظر نگارنده معماگونه بودن رمان بر وحشت آن غلبه دارد.
نویسنده با نشان دادن دو فضای قرن 18. م (کلاسیک) و قرن 20 .م (مدرن) زنان را در یک چرخ ناتورئالیستی مینهد، که در انتها پیشرفت تکنولوژی و جوامع روی سرنوشت آنها به هیچ وجه تأثیر مثبتی نداشته است. زنان در رمان «زنی در آینه» نماینده تمامی زنان در جوامع غربی اند که همواره مورد تبعیض و بیعدالتی قرار گرفتهاند درحالیکه این نوع نگاه با مشِ جوامع اسلامی هیچگونه غرابتی ندارد. ذکر این نکته میتواند ضروری به نظر برسد نشر رمانی با محتوای غلیظ فمنیستی در جامعه اسلامی ایران که نگاه قرین عزت به زنان خود دارد، چه آوردهای را میتواند برای ما به دنبال داشته باشد؟ جز آنکه به ترویج نگاه تحقیرآمیز به زنان و ایجاد حس همزادپنداری در مخاطبان ایرانی کمک میکند!
در قسمتی از کتاب میخوانیم: قبل از آنکه ببینمشان صدایشان را میشنوم. صدای فریادشان از آن سوی تپه میآید، اسمم را صدا میزنند، جادوگر خطابم میکنند. با سیخها و مشعلی که در دست دارند میآیند، با دهانهای سرخ و نیات شومشان. میگویند باید بترسم اما ترس همراه خودشان است. ترس در وجودشان رخنه کرده. من که نیازی به آنها ندارم. ترس آخرین لحظه به جانشان میافتد... .
نویسنده: مریم هاتف
پایان/
نظر شما